Sunday, March 04, 2007

 

فهم دمکراسي براي برخي از سران ترکيه

چرا برخی از سیاستمردان ترک نمی خواهند

حد اقل الفبای دمکراسی را بپذیرند؟!

الفبای دمکراسی یعنی آنچه که ما برای خود نیک می دانیم یا حق و حقوقی که خود از آن بر خورداریم به دیگر انسانها و ملتها نیز روا بداریم و برای رسیدن به آن درجه از انسانیتی که این حق ساده را می پذیرد، مبارزه کنیم، به همرزمانمان بفهمانیم که بدون رعایت این نکات ساده نمی توانیم پا به عرصه آزاد دمکراسی بگذاریم و حتا از آن دم بزنیم.

معمولا بنا به عرف و قاعده بین المللی، هرگاه سیاستمداری ادعائی می کند، نخست؛ باید مفهوم واژه هائی را که در آن ادعا بکار می گیرد کاملا بفهمد. دوم آنکه؛ اگر می خواهد درمقابل اظهارات دیگران هم موضعی اتخاذ کند، باید براساس درست و رعایت حقوق طرفین باشد، نه بر پایه احساسات بچگانه. اماگویا این عرف غالبا درمیان اکثر سیاستمردان ترکیه وجود ندارد و مرغ این آقایان فقط یک پا دارد و آن هم آتاترک به عنوان سنبل و پدر ترکها و اعتقاد به تز: "کسی در این کشور می تواند آزاد زندگی کند که ترک باشد و آتا ترک را ستایش کند و بس". این فرهنگ بسیار عقب افتاده و ناسیو نالیستی و ارتجاعی به آن اندازه تبلیغ شده و می شود که بیشتر انسانهای ساده دل ترک به خودتلقین کرده و می کنند که فقط ترک آدم است و اگر ترکی حرف بزنید و ترک باشید خوشبخت ترین انسان روی زمین هستید!! بهمین دلیل بسیاری از این افراد و آدمهای ساده لوح همانند مسلمانان انتحاری که به امید بهشت رفتن خودرا و دهها نفر دیگر را می کشند، حاضرند، حتا جان خویشتن را بخطر بیاندازند و هرغیر ترک بیگناهی را، "اگر بگوید آدمهای دیگری غیر از ترک هم در آن مملکت هستند که انسانند و حق زندگی برابر دارند"، بکشند. نمونه بارز و ساده آن به قتل رساندن "هراند دینک" نویسنده ارمنی تبار تابع ترکیه و برنده جایزه دفاع از آزادی بود که در ترکیه و در ملاء عام هنگام خروج از دفتر کارش با گلوله به کشتند.

در اینجا سوء تفاهم ایجاد نشود، از طرفی بنده و هزاران کرد امثال بنده بهیچ وجه مخالف وطن دوستی و احترام به شخصیتهائی که در راه آزادی وطن و ملت خود فداکاری کرده اند، نیستیم و هرگز هم نمی گوئیم که مثلا به اتا ترک و شخصیتهای نظیر ایشان احترام گذاشته نشود، پر مسلم است که باید یاد آنهائی که کارمثبتی برای ملت و سرزمین خویش انجام داده اند، گرامی داشت. اما انسان باید یک حد و حدودی را نیز مراعات کند، یعنی برجسته کردن نکات مثبت در یک شخص به آن حد نباشد که همه دیگر جنایات اورا اگر نسبت به ملتهای غیر خودی مرتکب شده در سایه تار قرار گیرد و یا به آن اندازه شخصیت پرستی نباشد که آن "ناجی" را به درجه تقدس و پرستش برساند، همانگونه که مسلمانان افراطی ایران در رابطه با آیت الله خمینی کرده اند. از طرف دیگر ما می دانیم که بعد از پیدایش کشور ترکیه که توسط اتاترک بر جنازه تیکه پاره شده امپراتوری عثمانی بوجود آمد، ظلم فراوان به کردها روا داشته شد و از هر طرف به آنها نارو زدند. ولی نه بنده ی کرد و نه هیچ کرد دیگری مطلقا بخود اجازه نمی دهیم که مردمان ساده دل ملت ترک را در کلیه این حق کشیها نسبت به بخشی از خلق کرد در ترکیه و حتا ستم و ظلمی که در طول تاریخ به آنها و دیگر ملتهای غیر ترک در آن کشور شده است، مقصر بدانیم. پر مسلم است که همه جنایتها، مستقیم یا غیر مستقیم توسط قدرت طلبان و ناسیو نالیستهای کور و حامیان آنها که لگام قدرت را در دست داشتند، با سیاستهای فرصت طلبانه، انجام گرفته و می گیرد. اگرما امروز عمل به ظاهر عادی، به عنوان مثال، یک سرباز ساده ترک را که با افتخار در کنار جوان نادان و بر انگیخته شده و قاتل هراند دینک را، که در زیر پرچم آن کشور عکس یادگاری گرفته، با سخنان و عکس العمل برخی از سیاستمردان ترک در رابطه با مصاحبه و نظرات کاک مسعود بارزانی رهبر حکومت فدرال در کردستان عراق، در تلویزیون ترکیه مقایسه کنیم، باید واقعا آن عمل فاجعه بار قتل و عکس یاد گاری با قاتل گرفتن را بهیچ یگیریم و تعجب هم نکنیم که این نوع افراد ساده، عکس گرفتن با قاتلی را افتخار بدانند و یا یک شخص بی گناه را فقط به خاطر ارمنی بودنش بکشند! در سر زمینی که طرز فکر سیاستمردانش این گونه باشد و شب و روز تبلیغات زهر آگین ترک پرستی و ناسیونالیستی، در رسانه هایش پخش شود، از اکثریت مردم ترک نظیر آن سرباز ساده و حتا آن جوان قاتل که یک انسان را با خشم به قتل رسانده است، بیش ازاین چه انتظاری، می توان داشت؟!

هرانسان دمکراتی از خود می پرسد، مگر کاک مسعود بارزانی، رئیس منطقه کردستان فدرال چه گفته، که خون این آقایان دنيز بايکال، رهبر «حزب جمهوريخواه مردم» و ارکان مدجو، رهبر «حزب مام ميهن» را به جوش آورده است؟! خوانندگان عزیز باید به یک نکته توجه بفرمایند و آن هنگامی که برخی از سیاستمداران اروپائی، در باره عضویت کشور ترکیه به اتحادیه اروپا حتا کمی شک می کنند و معتقدند که پذیرش ترکیه به عضویت این جامعه، باید با شرایطی انسان پسند و متمدنانه پیوند داده شود، بلافاصله آوای دمکراسی طلبی این نوع از رهبران ترکیه به آسمان بلند می شود و فریاد می کشند: که ما بخشی از اروپا هستیم وعضو پیمان ناتو! و زود یادشان میرود که چه در زندانهای ترکیه به سر زندانیان سیاسی می آورند! و هیچ هم به روی خود نمی آورند که در چنین حالتی، صفحات روزنامه های ترکیه پر از تهمت و توهین رکیک به آن زن یا مرد سیاستمدار اروپائی می شود که حتا کوچکترین شکی یا پرسشی در رابطه با عضویت ترکیه دراتحادیه اروپا به مغز خود راه داده است. اما این آقایان که خیلی مایلند در جرگه کشورهای متمدن به حساب آیند، هیچگاه از خود نمی پرسند: "آیا آنها حقوق ابتدائی بیش از 18 میلیون کرد و صدها هزار انسان از دیگر افلیتها را رعایت می کنند و حتا حاضر بوده و هستند که زبان، فرهنگ، آداب و رسوم دیگر ملتها را برسمیت بشناسند و اجازه فراگیری آنها در مدارس و دانشگاهها را بدهند؟!

من بارها در نوشته هایم این نکته را یاد آوری کرده ام که هر انسانی، بویژه انسانهای صاحب نظر باید نخست مفهوم واژه هارا دقیق درک کنند، آنگاه آنهارا در ملاء عام بکار گیرند. با تأسف فراوان، این مشکلی است که ما با همه ی مرکزیت گرایان و ناسیونالیستهای ملتهای حاکم بویژه در کشورها چند ملیتی خاورمیانه داشته و داریم. بسیاری از آنان در واقع این مفاهیم را خوب میدانند، اما مردم را نادان و نا آگاه به حساب می آورند و علنا عوامفریبی می کنند. دراین میان اگراغراق نباشد، افراطی گرائی درناسیونالیست بودن، گردانندگان ترکیه بیش از سیاست مردان دیگر ملتهای حاکم است و برعکس دیگران، که در بعضی زمینه ها حاضر بر تجدید نظر در افکار خود هستند، گویا برخی از رهبران ترک هیچ هم نمی خواهند یاد بگیرند. چون ازمردم نیز عکس العملی و یا مقاومتی علیه بیانات نا معقول خود نمی بینند، لذا مردم ملتهای خودی و دیگر ملتهارا بی تفاوت نسبت به آن بحساب می آورند و می خواهند به تنهائی برای آنها تصمیم بگیرند. بهمین دلیل با پر روئی تمام و نا مسئولانه، در رسانه ها این گونه اظهار نظر می کنند. به این جمله آقای دنیز بایکال(بقال) توجه فرمائید، که گفته است: "بارزانی می گويد که 40 میليون کرد وجود دارد. او کردهای شهروند ترکيه را نيز حساب می کند و می گويد که من اينجا با پ ک ک روبه رو نخواهم شد و اگر شما (يعنی ترکيه) درخاک ما با پ ک ک برخورد کنید، ما با شما مقابله خواهيم کرد. دوستان گرامی اين چه مفهومی دارد؟ ما چه مذاکره ای با آنها انجام دهيم؟" خوب این آقا نا خود آگاه اعتراف می کند که در سر زمین باصطلاح ترکیه شهروند کرد هم وجود دارد. اما او و دیگر سردمداران ترکیه به ندرت گفته و ازخود پرسیده اند: که این کردهائی که در کشور ما زندگی می کنند، باید دارای حق و حقوقی باشند! "آیا آنها به عنوان گرداننده و سردمدار یک کشور، درباره این حق وحقوق هیچ فکرکرده اند و آیاهویت کردها را به رسمیت شناخته اند؟! اگر پاسخ حد اقل برای خود مثبت است، پس چرا هر ساله در ایام بهار، مضاف برآنچه نظامی در کردستان ترکیه مستقر اند، چندین لشگر سرباز دیگر به مناطق اعزام می دارند که مثلا جشن نوروز آنها را اغلب، به عزا تبدیل کنند؟" من نیز از این آقای دنیز بایکال (بقال) سیاستمدار محترم، می پرسم، مگرنه آن بخش از باصطلاح کشور ترکیه، به اعتراف خودتان، کردنشین است؟ مگر نه میلیونها کرد، صدها سال قبل از تشکیل کشور محترم ترکیه، در آن سر زمین، زندگی می کرده اند؟ مگرنه بنا به این قانون ساده انسانی، هر ملتی که صدها سال دریک سر زمین زندگی کرده باشد، وطن و آب و خاک آن ملت بحساب می آید؟ مگر نه باید سر نوشت هر ملتی را خود آن ملت تعیین کند و خود درباره ی شیوه زندگی و آینده فرزندانش تصمیم بگیرد؟ مگرنه هرملتی حق دارد، فرهنگ و زبان و رسم و رسومات خودرا، خود پرورش دهد و حفظ کند؟ اگر این پرسشها بر حق هستند و شما به عنوان یک سیاستمدار مدرن و دمکرات که باید برای دیگران نیزحق و حقوقی قایل باشید و حتما به دمکراسی هم اعتقاد دارید، پس الزاما باید آنها را بپذیرید. در این صورت چرا از این صحبتهای منطقی یک رهبر کرد به وحشت افتاده اید؟ چگونه بخودت اجازه می دهید موطن یک ملت هزاران ساله را از آن کشور هشتاد و هفت ساله خود بدانید؟ آیا فکر نمی کنید، اگر شما و همکسوتان تا پوست و استخوان ناسیونالیستتان ابتدائی ترین حق را از بیش از 18 میلیون کرد در سر زمین خود صلب نمی کردید، هیچ نیازی نبود از این جملات درست یک رهبر کرد وحشت کنید؟! کاک مسعود بارزانی درمصاحبه با ان تی وی ترکیه بدرستی گفته اند: ".... متاسفانه تاريخ درقبال کردها عادل نبوده و اينک مشخص شده که تلاش برای انکار هويت ملی کردها موفق نخواهد بود. به همين دليل لازم است ترکيه و ايران اين واقعيت را بپذيرند." این مسئله ای غیر قابل انکار است که تاریخ درقبال ملت کرد عادل نبوده است و خود این آقایان هم به خوبی می دانند که پیش روان و گذشتگان شان ده ها سال کوشیده و خود هنوز هم می کوشند که هویت کردها را نابود کنند. اماخوشبختانه تاکنون موفقیت چندانی کسب نکرده اند. اگرچه بازور سرنیزه توانسته اند، برخی از شهرهای مهم کردستان را با جابجائی عمال خود، تسخیر کنند و جلو پیشرفت زبان و فرهنگ کردی را بگیرند، اما تا به حال موفق به از میان بر داشتن هویت کردی نشده اند. آیا به قول کاک مسعود بارزانی، وقت آن نرسیده است که سران ترکیه و ایران و من سوریه را نیز به آنان اضافه می کنم، در این باره واقعیت را بپذیرند و حقوق ابتدائی این خلقها، و از جمله خلق کرد را رعایت کنند؟ ایشان در جای دیگر از همین مصاحبه، مندرجه در سایت یارسان، گفته اند:

"گفت و گو با همسايگان مان برای حل اختلافات، درچهارچوب منافع مااست و ايجاد يک دولت مستقل کرد نه از طريق خشونت آميز، بلکه ازراه گفت و گو و حفظ منافع طرفين ميسر خواهد شد." دراینجا من روی نیم جمله "حفظ منافع طرفین میسر خواهد شد"، مکث می کنم. اولا این حق مسلم هر ملتی است، بهر گونه که بخواهد، امور اداره خودرا بگرداند. یعنی اگر ما به دمکراسی قلبا اعتقاد داشته باشیم و بتوانیم آن را بوجود بیاوریم، باید در چار چوب این چنین دمکراسی، همه چیز بسود توده های مردم هر سرزمینی میسر باشد. از جمله آنها که؛ آیا یک ملت می خواهد با ملت دیگر در یک سرزمین چند ملیتی و در زیر یک چتر زندگی کند، یا خیر! اگر نخواهد، بنا بر این هیچ قدرتی نمی تواند در درازمدت با زور سر نیزه این ملت را زیر یوغ خود نگهدارد و اگر زور سرنیزه ادامه پیدا کند، دروازه آن دمکراسی بوجود آمده را باید ازاول تخته کرد.

دردنیای امروز بدون شک، هرکاری بارضامندی و حفظ منافع طرفین می تواند انجام گیرد و نتیجه آن دوام داشته باشد. تضمین آن نیز به یک فرمول بسیار ساده گره خورده است، یعنی رعایت حقوق برابر بین ملتها، همانند کشور چند ملیتی سویس. در چنین حالتی اگر این ابتدائی ترین حقوق برابر بین ملتهای ما در منطقه رعایت شود، من فکر نمی کنم، هیچ ملتی حاضر باشد از ملت دیگری که صدها سال در جوار هم بدون اصطکاک ملی باهم زیسته اند، جدا شود. آیا هیچ فکرش را کرده ایم که باید گامی در راستای حقوق برابر ملتهای سر زمینمان برداریم، تا اینکه انسانهای این ملتها وسوسه نشوند، به طبل جدائی بزنند؟! این پرسشی است بس مهم که ما باید ازخودمان بکنیم. آن کسانیکه تاریخ دویست سال گذشته روابط بین خلقها درخاورمیانه را ورق زده اند، به خوبی ملاحظه کرده اند که بیش از همه ترکهای حاکم بر بخشی بزرگ از کردستان بالاترین ظلم را درحق کردها و ارمنی ها روا داشته اند. بدون شک تاریخ انسانی آنها را خواهد بخشید، اگر همین رهبران ترک بسر عقل بیایند واین ابتدائی ترین حقوق برابر بین کرد و ترک و ارمنی و غیره را رعایت کنند، در آن حالت می توان تضمین کرد که حتا شاخه باصطلاح افراطی جنبش کرد که در ترکیه آن را پ ک ک معرفی می کنند و حتا "تروریستش می خوانند"، با سیستم فدرالیسم، که در آن حقوق برابر برای همه خلقها در نظر گرفته شود، هیچ مخالفتی نشان ندهند. پس طرح تمام مسائل دیگر، بهانه است، و آن بهانه برای برتری ملت خود بردیگر ملتها! در اینجا و دراین رابطه مجبورم مجددا نمونه ای از گفتار یکی دیگر از این آقایان را بیاورم. ملاحظه بفرمائید، آقای ارکان مدجو، رهبرحزب مام میهن، که اگر روزی حزبش پیروز شود، نخست وزیر ترکیه هم خواهد شد، چه می گویند و تاچه اندازه این آقا مفهوم برخی از واژه های سیاسی را فهمیده است و یا قصدا نمی خواهد بفهمد! ایشان ضمن محکوم کردن سخنان کاک مسعود بارزانی، می گویند: "<<بارزانی قانون اساسی تعیین می کند. یعنی جمهوری ترکیه، دولت و خاک آن را به عنوان خاک خود نشان می دهد. در این شرایط نخست وزیر و وزیر خارجه ترکیه نشسته اند و از مذاکره و توافق با آنها سخن می گویند>> و این به معنی آن است که منطقه تجزیه می شود." (!!)

بنده افسوس می خورم، اگر این جملات یک نوع عوامفریبی نباشد. یعنی اگر واقعا این آقای ارکان مدجو به این جملات فوق اعتقاد داشته باشد و سر زمین آباء و اجدادی کردها را خاک و ملک ترکیه بداند که مسعود بارزانی آن را خاک خود بحساب آورده! و بهمین دلیل مذاکره با کردستان فدرال به معنای تجزیه منطقه بداند. واقعا باید گفت چه فاجعه ایست و حقیقتا باید به حال سیاستمردانی از این قماش گریست. این آقا اگر عوام فریب نیست، باید یاد بگیرد که سر زمین کردستان ملک طلق پدر هیچ فردی نیست. نه رهبران ترکیه، نه ایران، نه عراق و نه سوریه، بلکه سرزمین میلیونها کرد است که بین چهار کشور تقسیم شده و ما این تقسیم را به دلیل تحولات تاریخی در سطح جهان پذیرفته ایم. اما بی تردید نمی پذیریم که فرهنگ و زبان و سرنوشت ملت خودرا به دست دیگران بسپریم. گویا ایشان هنوز در اوابل قرن نوزدهم زندگی می کنند و نمی دانند مجددا تحولاتی در جهان بوجود آمده است و در همسایگی کشور او یک دیکتاتور سرنگون شده و یک سیستم فدراتیو حاکم است و خلق کرد در این کشور، خود حق تعیین سرنوشت خودرا در دست دارد. نهایتا این آقا با هم کسوتانش باید روزی دیر یازود بپذیرند که درترکیه فقط ملت ترک زندگی نمی کند، بلکه همان گونه که برخی از سیاستمردان ترک بدرستی پذیرفته اند که ملت 18 میلیونی کرد هم در سرزمین آنها هست، پس باید حقوق برابر داشته باشند و اگر بخواهند در آینده بدون اصطکاک وارد جامعه اروپا بشوند، باید از هم اکنون تا دیر نشده، به فکر یک سیستم فدراتیو در کشور چند ملیتی خود باشند در غیر آنصورت بحث و جدل بر سر ورود ترکیه به اتحادیه اروپا هنوز هم باید ادامه داشته باشد.

من همین امروز بعد از ظهر که سایت پیک نت را میخواندم، مجددا توجهم بیشتر به مصاحبه رئیس حریم کردستان عراق و اظهار نطر زیر از نخست وزیر "کمتر ناسیونالیست" ترکیه جلب شد. بنا بر این آنچه که بنده در تیتر این مطلب آورده ام، می تواند بیشتر با واقعیت انطباق داشته باشد. ملاحظه بفرمائید آقای اردوغان، نخست وزیر مانند همکاران ترکیه ای خود چگونه خونش به جوش آمده است: "کونداليزارايس، وزير امورخارجه آمريکا، درباره لزوم همکاری سه جانبه دولت عراق، حکومت منطقه ای کردستان و دولت ترکيه برای حل «مساله پ کا کا» سخن گفته بود رايس در سنای آمريکا گفته بود: «گروه پ کا کا، در مرز ترکيه و کردستان، عمليات تروريستی انجام می دهد. استفاده وی از نام «کردستان» موجب اعتراض رسمی ترکيه شد و نخست وزير ترکيه گفت که این کشور تنها با کشوری به نام «عراق» هم مرزاست". خوانندگان ارجمند، این است ماهیت ناسیونالیستی کور گردانندگان دولت ترکیه که حتا از نام خشک و خالی کردستان وحشت دارند و اعتراض رسمی می کنند. آیا چنین مردمانی که یک کشور را اداره می کنند، لایق همنشینی با جهان متمدن هستند؟! باید روی این پرسش هم مکث کرد.

به امید روزی که ما همه سر عقل بیائیم و بپذیریم که دیگری هم هست

هایدلبرگ، آلمان فدرال 4 مارس 2007 دکتر گلمراد مرادی

Dr.GolmoradMoradi@t-online.de

مصاحبه بحث انگیز مسعود بارزانی

40 میلیون کُرد منطقه

دولت مستقل خود را میخواهند!

طی دو روز گذشته، مصاحبه مسعود بارزانی رئیس دولت خود گردان کردستان عراق با شبکه تلویزیونی "NTV" در مورد کردستان بزرگ و 40 میلیونی با واکنش های گسترده ای همراه بوده است. بارزانی دراین مصاحبه گفته است: ايجاد يک دولت مستقل کُرد واقعيتی است که ترکيه، ايران و اعراب لازم است به آن توجه کنند.40 میليون کُرد در منطقه وجود دارد و متاسفانه تاريخ در قبال کردها عادل نبوده و اينک مشخص شده که سیاست انکار هويت ملی کردها موفق نخواهد بود. به همين دليل لازم است ترکيه و ايران اين واقعيت را بپذيرند. گفت وگو با همسايگان کردستان برای حل اختلافات، در چهارچوب منافع ماست و ايجاد يک دولت مستقل کرد نه از طريق خشونت آميز، بلکه از راه گفتگو و حفظ منافع طرفين ميسر خواهد شد.

کنعان اورن رئیس جمهور ترکیه در واکنش به اظهارات مسعود بارزانی گفت: ترکيه بايد واقعيات شمال عراق را بپذيرد و در آينده، خود نيز با سيستم ايالتی اداره شود و حقوق شهروندان کرد را در چهارچوب مرزهايش به رسميت بشناسد. چرا بايد شاخه های مسلمانان و کمونيست ها به پارلمان راه يابند، اما از ورود فراکسيون های کرد به پارلمان جلوگيری می شود؟

مسعود بارزانی در مصاحبه ای با بخش فارسی صدای امریکا نیز گفت:

کردها می خواهند با کشورهای همسایه دارای روابط حسنه باشند، اما اعلام می کنیم هر کشوری کردستان را مورد تهدید قرار دهد بدون جواب باقی نخواهد ماند.

کشورهای همسایه و کشورهای دیگری که در امور داخلی عراق دخالت می کنند از دمکراسی در عراق وحشت دارند، زیرا می ترسند این روند برای آنها در داخل کشورهای خودشان مسئله ساز شود. درعین حال سرکوب کردها از سوی دولت های حاکم محکوم است.

بارزانی پیشتر در مصاحبه با مجله "گولان" و سایت عربی "ایلاف" اعلام کرده بود که حکومت خودگران کردستان اکنون روابط خوبی با کردهای سایر مناطق دارد. در عین حال کردهای سوریه و ایران خود سرنوشت خویش را تعیین می کنند. مساله کرد در ترکیه نیز راه حل نظامی ندارد.

استقلال حق مشروع کردهاست اما ما با روش های خشونت آمیز از جانب کردها برای رسیدن به خواسته هایشان مخالفیم.طالبان

پیش از مصاحبه ها و ابراز نظرهای اخیر مسعود بارزانی؛ کونداليزارايس، وزير امور خارجه آمريکا، درباره لزوم همکاری سه جانبه دولت عراق، حکومت منطقه ای کردستان و دولت ترکيه برای حل «مساله پ کا کا» سخن گفته بود رايس در سنای آمريکا گفته بود: «گروه پ کا کا، در مرز ترکيه و کردستان، عمليات تروريستی انجام می دهد. استفاده وی از نام «کردستان» موجب اعتراض رسمی ترکيه شد و نخست وزير ترکيه گفت که این کشور تنها با کشوری به نام «عراق» هم مرزاست. از سایت اینترنتی پیک نت روز 4 مارس 2007

*****************************************************

سخنان اخیر مسعود بارزانی در مورد کردستان مستقل با واکنش تند مقامات و محافل سياسی ترکيه مواجه شده است


رادیو
فردا: واکنش ترکیه به سخنان مسعود بارزانی علی جوانمردی (آنکارا)

سخنان اخیر
مسعود بارزانی در مورد کردستان مستقل با واکنش تند مقامات و محافل سياسی ترکيه مواجه شده است.

مسعود بارزانی در مصاحبه با شبکه تلویزیون محلی
<<ان تی و>> ترکيه تاکيد کرد که لازم است ايجاد يک دولت مستقل کرد به عنوان واقعيت محسوب شود و بدين منظور، ممکن است با ترکيه، ايران و اعراب به نتيجه برسيم.

آقای بارزانی
گفت که ۴۰ میليون کرد در منطقه وجود دارد و متاسفانه تاريخ در قبال کردها عادل نبوده و اينک مشخص شده که تلاش برای انکار هويت ملی کردها موفق نخواهد بود.

وی افزود که به همين دليل لازم است ترکيه و ايران اين واقعيت را
بپذيرند.

رييس حکومت منطقه ای کردستان عراق افزود: «گفت وگو با همسايگان مان
برای حل اختلافات، در چهارچوب منافع ما است و ايجاد يک دولت مستقل کرد نه از طريق خشونت آميز، بلکه از راه گفت وگو و حفظ منافع طرفين ميسر خواهد شد.

عبدالله
گل وزير خارجه ترکيه در واکنش به این اظهارات، سخنان آقای بارزانی را <<خيال پردازی>> دانسته است.

همچنین دنيز بايکال، رهبر «حزب جمهوريخواه مردم» با تشکيل
اجلاسی فوری از اعضای حزبش، در اين رابطه، از دولت اردوغان انتقاد کرد که چرا قصد دارد با رهبران کرد عراقی مذاکره کند.

آقای بايکال گفت: «بارزانی می گويد که
40 میليون کرد وجود دارد. او کردهای شهروند ترکيه را نيز حساب می کند و می گويد که من اينجا با پ ک ک روبه رو نخواهم شد و اگر شما (يعنی ترکيه) در خاک ما با پ ک ک برخورد کنید، ما با شما مقابله خواهيم کرد. دوستان گرامی اين چه مفهومی دارد؟ ما چه مذاکره ای با آنها انجام دهيم؟»

بارزانی قانون اساسی تعيين می کند. يعنی
جمهوری ترکيه، دولت و خاک آن را به عنوان خاک خود نشان می دهد.
رهبر حزب مام
میهن ترکیه
وی افزود: «ما با روی باز و زبان خوش حاضريم حتی با دشمنان خود در
رابطه با هر مسئله ای مذاکره کنيم اما با اينها نه. آيا اين درست است؟»

وی
گفت: <<همین کم مانده که برویم در جزیره ایمرالی>> مذاکره کنیم.
اشاره دنيز
بايکال به جزيره ايمرالی، محل زندانی شدن عبدالله اوجلان، رهبر <<پ ک ک>> است.

ارکان مدجو، رهبر «حزب مام ميهن» نيز سخنان بارزانی را محکوم کرد وگفت:
<بارزانی قانون اساسی تعيين می کند>. يعنی جمهوری ترکيه، دولت و خاک آن را به عنوان خاک خود نشان می دهد.

وی افزود:
<<در اين شرايط، نخست وزير و وزير خارجه ترکيه نشسته اند و از مذاکره و توافق با آنها سخن می گويند>> و این به معنی آن است که منطقه تجزيه می شود.
واکنش های تند ساير مقامات و شخصيت های ملی
گرای ترک به سخنان مسعود بارزانی عنوان اصلی صفحات نخست مطبوعات روز چهارشنبه ترکيه را به خود اختصاص داده است.
به نوشته مطبوعات ترکيه، ممکن است سخنان بارزانی
تلاش های دولت اردوغان برای مذاکره مستقيم با مقامات کرد عراقی را خنثی سازد.
در اين ميان، کنعان اورن، هفتمين رييس جمهور ترکيه، منتقدين را سرزنش
کرده و گفته است: <<ترکيه بايد واقعيات شمال عراق را بپذيرد و در آينده خود نيز با سيستم ايالتی اداره شود و حقوق شهروندان کرد را در چهارچوب مرزهايش به رسميت بشناسد>>.
آقای اورن افزود:
<چرا بايد اسلامگرایان و کمونيست ها به پارلمان راه يابند، اما از ورود فراکسيون های کرد به پارلمان جلوگيری کرد>؟

از سایت یارسان روز 29 ف.ریه 2007


Comments: Post a Comment



<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?