Thursday, December 21, 2006

 

يک جوک تازه از ايران
گلمراد مرادی


هموطنان گرامي،
روزنامه نگاران مبارز،
آپوزيسيون خارج از کشور،
رهبران محترم احزاب سياسي،

ديروز بنده اين جوک، بذله يا لطيفه را از ايران دريافت کردم که واقعيت امر در جامعه تحت ستم ما را نشان می دهد.
من پيشنهاد می کنم، اين را به لطيفه سال 2006 ميلادی و سال 1385 خورشيدی بناميد و به جهانيان بشناسانيد. زيرا اين لطيفه خنده دار و در عين حال تلخ، واقعيت جامعه مارا منعکس می کند. من آن را در حد توان به زبان آلمانی بر گردانده ام. از همه عزيزان تمنا دارم، اگر تشخيص می دهند که اين با واقعيت تطبيق دارد، آن را به ديگر زبانها نيز ترجمه فرمايند.
با آرزوی پيروزي، هايدلبرگ آلمان فدرال 17 دسامبر 2006 دکتر گلمراد مرادی

"خبرنگار خارجى مياد تهران ميره مسجد، مى بينه همه صف ايستادن واسه غذا، ميگه مگه اينجا نماز نميخونن؟ ميگن نماز مى خواى برو دانشگاه تهران، ميگه پس دانشجوها کجان؟ ميگن اگه منظورت روشنفکرا و دانشمنداس برو زندان اوين. ميگه مگه دزدا رو نميبرن زندان؟ ميگن زکي، پس مملکت رو که اداره کنه؟"


(Witz)

“Ein auslänischer Journalist besucht eine Moschee und sieht, dass alle Leute schlange stehen, um eine Mahlzeit zu bekommen.

Er fragt: Wo beten die Leute denn? Ist hier kein Gebethaus?
Der Mann antwortet, wenn Sie beten wollen, gehen Sie in die Teheraner Universität

Der Journalist fragt weiter: Wo sind dann die Studenten?
Wenn Sie die Intellektuellen und die Gelehrter meinen, gehen Sie ins Evin Gefängnis.

Der Journalist fragt weiter: Wenn diese Leute im Gefängnis sitzen, wo sind dann die Diebe und Verbrechern untergebracht? Dummes Frage: Wenn die im Gefängnis sitzen, wer soll dann, das Land regieren“?!
(
ersetzung: Dr. Moradi)


Comments: Post a Comment



<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?